معنی فارسی outward bound

B2

سفری به سمت خروج از یک مکان به خصوص برای کاوش یا ملاقات با مکان‌های جدید.

Departing or moving away from a specific point, often for exploration.

example
معنی(example):

آنها در سفری به سمت بیرون برای کشف مکان‌های جدید هستند.

مثال:

They are on an outward bound journey to discover new places.

معنی(example):

کشتی به سمت سرزمین‌های دوردست در حال حرکت است.

مثال:

The ship is outward bound for distant lands.

معنی فارسی کلمه outward bound

: معنی outward bound به فارسی

سفری به سمت خروج از یک مکان به خصوص برای کاوش یا ملاقات با مکان‌های جدید.