معنی فارسی outwarring

B1

جنگیدن در سطحی فراتر یا با شدت بیشتری نسبت به دیگران.

To wage war more intensely or effectively than another.

example
معنی(example):

این دو کشور سال‌ها در جنگ با یکدیگر بوده‌اند.

مثال:

The two countries have been outwarring each other for years.

معنی(example):

جنگیدن در میدان نبرد به استراتژی و شجاعت نیاز دارد.

مثال:

Outwarring on the battlefield requires both strategy and bravery.

معنی فارسی کلمه outwarring

: معنی outwarring به فارسی

جنگیدن در سطحی فراتر یا با شدت بیشتری نسبت به دیگران.