معنی فارسی outwardness
B1ویژگی بیرونی و قابل مشاهده بودن شخصیت یک فرد.
The quality of being open and visible in demeanor.
- NOUN
example
معنی(example):
خارجگرایی او باعث شد دیگران به راحتی به او نزدیک شوند.
مثال:
His outwardness made it easy for others to approach him.
معنی(example):
خارجگرایی شخصیت او دوستان زیادی را جذب کرد.
مثال:
The outwardness of her personality attracted many friends.
معنی فارسی کلمه outwardness
:
ویژگی بیرونی و قابل مشاهده بودن شخصیت یک فرد.