معنی فارسی outwiggling

B1

outwiggling به معنای در حال برتری یافتن در حرکت کردن به شکلی خاص است.

The act of surpassing others in playful wiggling or moving.

example
معنی(example):

آنها در رقص بازیگوشیک همدیگر را تکان می‌دهند.

مثال:

They are outwiggling each other in the playful dance.

معنی(example):

بچه‌ها تمام بعدازظهر یکدیگر را به چالش کشیدند.

مثال:

The kids kept outwiggling one another all afternoon.

معنی فارسی کلمه outwiggling

: معنی outwiggling به فارسی

outwiggling به معنای در حال برتری یافتن در حرکت کردن به شکلی خاص است.