معنی فارسی outwilled
B1گذشته فعل غلبه کردن بر چالشها یا ترسها با قدرت اراده.
Past tense of outwill; to have overcome challenges or fears through determination.
- VERB
example
معنی(example):
او بر شکهای خود غلبه کرد و موفق شد.
مثال:
She outwilled her doubts and succeeded.
معنی(example):
با غلبه بر ترسهایش، به جلو رفت.
مثال:
Having outwilled his fears, he moved forward.
معنی فارسی کلمه outwilled
:
گذشته فعل غلبه کردن بر چالشها یا ترسها با قدرت اراده.