معنی فارسی outwilling
B1فعل حال برای غلبه بر دیگران از طریق اراده یا توانایی.
The act of currently overcoming or outsmarting others through willpower.
- VERB
example
معنی(example):
او در کلاس خود بر همه غلبه میکند.
مثال:
She is outwilling everyone in her class.
معنی(example):
غلبه بر دیگران نیاز به تمرکز و تعهد شدید دارد.
مثال:
Outwilling requires intense focus and dedication.
معنی فارسی کلمه outwilling
:
فعل حال برای غلبه بر دیگران از طریق اراده یا توانایی.