معنی فارسی outworn
B1کفش‌ها یا لباس‌های کهنه و غیرقابل استفاده، بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته و فرسوده شده‌اند.
Worn out or no longer useful; tired of something through excessive use.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To wear out.
معنی(verb):
To outlast; to survive or outlive longer than.
adjective
معنی(adjective):
No longer usable
معنی(adjective):
Worn out
معنی(adjective):
Out of date
example
معنی(example):
کفش‌های کهنه‌اش پر از سوراخ بود.
مثال:
His outworn shoes were full of holes.
معنی(example):
او لباس‌های کهنه‌اش را به خیریه اهدا کرد.
مثال:
She donated her outworn clothes to charity.
معنی فارسی کلمه outworn
:
کفش‌ها یا لباس‌های کهنه و غیرقابل استفاده، بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته و فرسوده شده‌اند.
