معنی فارسی outwrangling

B2

جنگ و جدل یا مشاجره ای که شامل استدلال‌های پیچیده و بحث‌های بالا باشد.

Engaging in heated discussions or arguments, often with complex reasoning.

example
معنی(example):

بحث و جدل در مورد جزئیات پروژه چندین ساعت طول کشید.

مثال:

The outwrangling over the project details took several hours.

معنی(example):

بحث و جدل‌هایشان در طول جلسه بسیار شدید بود.

مثال:

Their outwrangling during the meeting was quite intense.

معنی فارسی کلمه outwrangling

: معنی outwrangling به فارسی

جنگ و جدل یا مشاجره ای که شامل استدلال‌های پیچیده و بحث‌های بالا باشد.