معنی فارسی ovality
B1بیضیت، صفت یا حالتی که نشاندهنده شکل بیضی یک جسم میباشد.
The quality or state of being oval.
- NOUN
example
معنی(example):
بیضیبودن سیاره بر آب و هوای آن تأثیر میگذارد.
مثال:
The ovality of the planet influences its climate.
معنی(example):
در هندسه، بیضیت یک ویژگی مهم برای در نظر گرفتن است.
مثال:
In geometry, ovality is an important property to consider.
معنی فارسی کلمه ovality
:بیضیت، صفت یا حالتی که نشاندهنده شکل بیضی یک جسم میباشد.