معنی فارسی ovated

B1

شکل یا حالت بیضی که به نظر طبیعی تر می‌رسد.

Having an oval shape.

example
معنی(example):

برگ‌ها اواته بودند و نرم به نظر می‌رسیدند.

مثال:

The leaves were ovated and felt smooth.

معنی(example):

طراحی به صورت اواته بود تا زیبایی را افزایش دهد.

مثال:

The design was ovated to enhance aesthetics.

معنی فارسی کلمه ovated

:

شکل یا حالت بیضی که به نظر طبیعی تر می‌رسد.