معنی فارسی over-acting

B1

عملکردن به طور بیش از حد، به ویژه در بازیگری، که می‌تواند باعث حواس‌پرتی شود.

The act of performing in an exaggerated manner.

example
معنی(example):

بازی بیش از حد او برای تماشاگران پرت کننده بود.

مثال:

Her over-acting was distracting to the audience.

معنی(example):

او به دلیل بازی بیش از حد خود بازخورد منفی دریافت کرد.

مثال:

He received negative feedback for his over-acting.

معنی فارسی کلمه over-acting

: معنی over-acting به فارسی

عملکردن به طور بیش از حد، به ویژه در بازیگری، که می‌تواند باعث حواس‌پرتی شود.