معنی فارسی over-borrowed
B1حالتی که در آن فرد به طور غیرمعمولی وام گرفته است و معمولاً به مشکلات مالی یا مدیریت مربوط میشود.
The state of having borrowed more resources than can be realistically managed or returned.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او متوجه شد که بیش از حد وام گرفته و باید برخی از کتابها را برگرداند.
مثال:
She realized she had over-borrowed and needed to return some books.
معنی(example):
دانشآموز احساس فشار کرد زیرا برای پروژهاش بیش از حد وام گرفته بود.
مثال:
The student felt overwhelmed because he had over-borrowed for his project.
معنی فارسی کلمه over-borrowed
:
حالتی که در آن فرد به طور غیرمعمولی وام گرفته است و معمولاً به مشکلات مالی یا مدیریت مربوط میشود.