معنی فارسی over-brimming

B1

بیش از حد پر شدن، توصیف کننده حالتی که چیزی از حداکثر خود بسیار فراتر رفته است.

Overflowing significantly; excessively full.

example
معنی(example):

سطل با آب سرریز شده است.

مثال:

The bucket is over-brimming with water.

معنی(example):

هیجان بیش از حد او مسری بود.

مثال:

Her over-brimming excitement was contagious.

معنی فارسی کلمه over-brimming

: معنی over-brimming به فارسی

بیش از حد پر شدن، توصیف کننده حالتی که چیزی از حداکثر خود بسیار فراتر رفته است.