معنی فارسی overbrims

B1

سرریز کردن، وقتی که چیزی از حد خود بیشتر می‌شود و از آن خارج می‌شود.

To spill over the brim; to be so full that the contents overflow.

verb
معنی(verb):

To flow over the brim of; to overflow.

معنی(verb):

To be so full as to overflow.

example
معنی(example):

لیوان پر از آب سرریز می‌شود.

مثال:

The cup overbrims with water.

معنی(example):

هنگام جشن‌ها، اشتیاق در اتاق سرریز می‌شود.

مثال:

The enthusiasm in the room overbrims during celebrations.

معنی فارسی کلمه overbrims

: معنی overbrims به فارسی

سرریز کردن، وقتی که چیزی از حد خود بیشتر می‌شود و از آن خارج می‌شود.