معنی فارسی over-charged

B1

بیش از حد هزینه شده، به حالتی که شخص بیشتر از آنچه که باید پرداخت کند، پول پرداخت می‌کند.

Having been charged an excessive amount.

example
معنی(example):

او احساس می‌کرد که بابت بلیط‌های کنسرت بیش از حد از او پول گرفته شده است.

مثال:

She felt over-charged for the concert tickets.

معنی(example):

آنها در طول تعطیلات برای وعده غذایی بیش از حد از آنها پول گرفته شد.

مثال:

They were over-charged for the meal during their vacation.

معنی فارسی کلمه over-charged

: معنی over-charged به فارسی

بیش از حد هزینه شده، به حالتی که شخص بیشتر از آنچه که باید پرداخت کند، پول پرداخت می‌کند.