معنی فارسی overchecks
B1بررسی‌های اضافی، نگاهی دوباره به داده‌ها یا سوابق برای تأیید صحت آنها.
Additional checks performed to verify information or data.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A check pattern that is superimposed upon another pattern
معنی(noun):
A strap that stretches from the pollstrap of the bridle to the saddle
verb
معنی(verb):
To check or verify more than necessary.
example
معنی(example):
حسابدار بررسی‌های اضافی روی سوابق مالی انجام داد.
مثال:
The accountant performed overchecks on the financial records.
معنی(example):
بررسی‌های اضافی برای اطمینان از دقت مهم هستند.
مثال:
Overchecks are important to ensure accuracy.
معنی فارسی کلمه overchecks
:
بررسی‌های اضافی، نگاهی دوباره به داده‌ها یا سوابق برای تأیید صحت آنها.
