معنی فارسی over-complicated

B2

بیش از حد پیچیده، به حالتی اشاره دارد که اشیاء یا مفاهیم به شکل غیرضروری پیچیده شده‌اند.

Made unnecessarily complex; difficult to understand.

example
معنی(example):

این سیستم برای کاربران جدید بسیار پیچیده است.

مثال:

The system is too over-complicated for new users.

معنی(example):

توضیح او بسیار پیچیده بود و دنبال کردن آن دشوار بود.

مثال:

His explanation was over-complicated and hard to follow.

معنی فارسی کلمه over-complicated

: معنی over-complicated به فارسی

بیش از حد پیچیده، به حالتی اشاره دارد که اشیاء یا مفاهیم به شکل غیرضروری پیچیده شده‌اند.