معنی فارسی over-complicating

B1

بیش از حد پیچیده کردن، به معنای افزودن جزئیات یا عناصری است که لازم نیستند و می‌توانند موجب سردرگمی شوند.

To make something more complicated than necessary.

example
معنی(example):

او دستورالعمل‌های پروژه را بیش از حد پیچیده می‌کند.

مثال:

He is over-complicating the instructions for the project.

معنی(example):

با جزئیات غیرضروری، راه‌حل را بیش از حد پیچیده نکنید.

مثال:

Don't start over-complicating the solution with unnecessary details.

معنی فارسی کلمه over-complicating

: معنی over-complicating به فارسی

بیش از حد پیچیده کردن، به معنای افزودن جزئیات یا عناصری است که لازم نیستند و می‌توانند موجب سردرگمی شوند.