معنی فارسی over-dependences

B2

وابستگی‌های بیش از حد، حالتی که در آن افراد یا سیستم‌ها به چیزی به صورت غیرطبیعی وابسته هستند.

Multiple instances of excessive reliance on something or someone.

example
معنی(example):

این مطالعه وابستگی‌های بیش از حد دانش‌آموزان به مربیانشان را برجسته کرد.

مثال:

The study highlighted the over-dependences of students on their tutors.

معنی(example):

این گزارش به وابستگی‌های بیش از حد در صنایع مختلف اشاره می‌کند.

مثال:

The report discusses the over-dependences seen in various industries.

معنی فارسی کلمه over-dependences

: معنی over-dependences به فارسی

وابستگی‌های بیش از حد، حالتی که در آن افراد یا سیستم‌ها به چیزی به صورت غیرطبیعی وابسته هستند.