معنی فارسی over-generalizing
B1عملی که در آن فرد نتایج عمومی یا کلی را از تجربههای خاص استخراج میکند.
The act of making broad generalizations based on limited examples or experiences.
- VERB
example
معنی(example):
بیش از حد تعمیم دادن میتواند منجر به سوء تفاهمها شود.
مثال:
Over-generalizing can lead to misunderstandings.
معنی(example):
او در حال بیش از حد تعمیم دادن بازخوردی است که دریافت کرده است.
مثال:
She is over-generalizing the feedback she received.
معنی فارسی کلمه over-generalizing
:
عملی که در آن فرد نتایج عمومی یا کلی را از تجربههای خاص استخراج میکند.