معنی فارسی over-modest
B2فروتنی بیش از حد که باعث میشود شخص نتواند از موفقیتهای خود به درستی قدردانی کند.
Being excessively humble or self-effacing about one’s abilities or accomplishments.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
با وجود مهارتهایش، او درباره دستاوردهایش بسیار فروتن ماند.
مثال:
Despite her talents, she remained over-modest about her achievements.
معنی(example):
نگرش بیش از حد فروتن او معمولاً مانع از آن میشود که اعتبار را به خود بگیرد.
مثال:
His over-modest attitude often prevented him from taking credit.
معنی فارسی کلمه over-modest
:
فروتنی بیش از حد که باعث میشود شخص نتواند از موفقیتهای خود به درستی قدردانی کند.