معنی فارسی over-price

B1

قیمت‌گذاری بیشتر از حد عادی برای یک کالا یا خدمت.

To set a price that is higher than what is reasonable or expected.

example
معنی(example):

برخی برندها تمایل دارند محصولات خود را بیش از حد قیمت‌گذاری کنند.

مثال:

Some brands tend to over-price their products.

معنی(example):

او تصمیم گرفت کفش‌های بیش از حد قیمت‌گذاری شده را نخرد.

مثال:

He decided not to buy the over-priced shoes.

معنی فارسی کلمه over-price

: معنی over-price به فارسی

قیمت‌گذاری بیشتر از حد عادی برای یک کالا یا خدمت.