معنی فارسی overpricing

B1

عمل یا فرآیند قیمت‌گذاری بیش از حد، که ممکن است به مشکلات اقتصادی یا کاهش فروش منجر شود.

The practice of charging excessively high prices for goods or services.

verb
معنی(verb):

To give a commodity an excessive price.

example
معنی(example):

بیش از حد قیمت‌گذاری می‌تواند منجر به کاهش تعداد مشتریان شود.

مثال:

Overpricing can lead to fewer customers.

معنی(example):

استراتژی قیمت‌گذاری بالای شرکت به ضرر آن تمام شد.

مثال:

The company's overpricing strategy backfired.

معنی فارسی کلمه overpricing

: معنی overpricing به فارسی

عمل یا فرآیند قیمت‌گذاری بیش از حد، که ممکن است به مشکلات اقتصادی یا کاهش فروش منجر شود.