معنی فارسی overaccelerated

B1

زمانی که به طور بیش از حد سرعت یک فرآیند افزایش یابد.

Having been excessively sped up or rushed.

example
معنی(example):

پروژه به طور بیش از حد تسریع شد و منجر به اشتباهات زیادی گردید.

مثال:

The project was overaccelerated, leading to many mistakes.

معنی(example):

او تحصیلاتش را بیش از حد تسریع کرد و نتوانست اطلاعات را حفظ کند.

مثال:

He overaccelerated his studies and couldn't retain the information.

معنی فارسی کلمه overaccelerated

: معنی overaccelerated به فارسی

زمانی که به طور بیش از حد سرعت یک فرآیند افزایش یابد.