معنی فارسی overaccumulated

B1

بیش از حد انباشته شده، به حالتی اطلاق می‌شود که موجودی یا منابع به طرز غیرضروری و بیش از حد جمع آوری شده‌اند.

To have gathered or accumulated more than necessary, often leading to issues of storage or management.

example
معنی(example):

انبار با محصولات بیش از حدی که نمی‌توانست بفروشد، پر شده بود.

مثال:

The warehouse was overaccumulated with products it could not sell.

معنی(example):

حساب پس‌انداز او با وجوهی که نیاز نداشت، بیش از حد پر شده بود.

مثال:

His savings account was overaccumulated with funds he didn't need.

معنی فارسی کلمه overaccumulated

: معنی overaccumulated به فارسی

بیش از حد انباشته شده، به حالتی اطلاق می‌شود که موجودی یا منابع به طرز غیرضروری و بیش از حد جمع آوری شده‌اند.