معنی فارسی overaccumulating

B1

در حال انباشته شدن بیش از حد، اشاره به فرایند جمع آوری منابع یا موجودی بیشتر از آنچه که مورد نیاز است.

The act of gathering or accumulating more than what is necessary or utilized.

example
معنی(example):

او در حال انباشت بیش از حد لباس‌هایی است که نمی‌پوشد.

مثال:

She is overaccumulating clothes that she doesn't wear.

معنی(example):

شرکت در حال انباشت بیش از حد ملزومات و موجودی است.

مثال:

The company is overaccumulating supplies and inventory.

معنی فارسی کلمه overaccumulating

: معنی overaccumulating به فارسی

در حال انباشته شدن بیش از حد، اشاره به فرایند جمع آوری منابع یا موجودی بیشتر از آنچه که مورد نیاز است.