معنی فارسی overacting

B2

عملکردی که در آن شخص به طور غیرطبیعی و بیش از حد احساسات را ابراز کند.

Exaggerated portrayal of emotions or actions in a performance.

verb
معنی(verb):

To act in an exaggerated manner.

مثال:

He overacted his part.

معنی(verb):

To act upon, or influence, unduly.

example
معنی(example):

بیش از حد عمل کردن می‌تواند یک اجرای خوب را خراب کند.

مثال:

Overacting can ruin a good performance.

معنی(example):

منتقدان به بیش از حد عمل کردن او در فیلم اخیر اشاره کردند.

مثال:

The critics noted her overacting in the recent movie.

معنی فارسی کلمه overacting

: معنی overacting به فارسی

عملکردی که در آن شخص به طور غیرطبیعی و بیش از حد احساسات را ابراز کند.