معنی فارسی overactivate
B1فعالسازی بیش از حد یک سیستم یا واکنش در بدن.
To activate something beyond its normal level or capacity.
- VERB
example
معنی(example):
زیاد بودن کافئین میتواند سیستم عصبی شما را بیش از حد فعال کند.
مثال:
Too much caffeine can overactivate your nervous system.
معنی(example):
استرس میتواند واکنش مبارزه یا فرار بدن شما را بیش از حد فعال کند.
مثال:
Stress can overactivate your body's fight or flight response.
معنی فارسی کلمه overactivate
:
فعالسازی بیش از حد یک سیستم یا واکنش در بدن.