معنی فارسی overactivated
B2حالت یا وضعیتی که در آن یک سیستم یا واکنش بیش از حد معمول فعال شده است.
Having been activated to an excessive degree, often leading to problems.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیستم ایمنی فعال شده او باعث آلرژیها شد.
مثال:
Her overactivated immune system caused allergies.
معنی(example):
یک واکنش بیش از حد فعال میتواند برای سلامتی شما مضر باشد.
مثال:
An overactivated response can be harmful to your health.
معنی فارسی کلمه overactivated
:
حالت یا وضعیتی که در آن یک سیستم یا واکنش بیش از حد معمول فعال شده است.