معنی فارسی overanimated
B1بیش از حد زنده، به حالتی اشاره دارد که فرد خیلی زیاد و با انرژی بالا عمل میکند و میتواند باعث حواسپرتی شود.
Excessively lively or energetic, often leading to distraction.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ارائه او خیلی بیش از حد زنده بود و تمرکز بر آن سخت بود.
مثال:
Her presentation was overanimated, making it hard to focus.
معنی(example):
بیش از حد زنده بودن میتواند گاهی اوقات حواسپرتکن باشد.
مثال:
Being overanimated can sometimes be distracting.
معنی فارسی کلمه overanimated
:
بیش از حد زنده، به حالتی اشاره دارد که فرد خیلی زیاد و با انرژی بالا عمل میکند و میتواند باعث حواسپرتی شود.