معنی فارسی overargued
B1بهطور بیش از حد بحث شده، بهخصوص در مورد نظر یا موضوع خاص.
Having been excessively argued or debated.
- VERB
example
معنی(example):
مسئله در طول مناظره بهطور بیش از حدی مورد بحث قرار گرفت که باعث سردرگمی شد.
مثال:
The issue was overargued during the debate, leading to confusion.
معنی(example):
نقطه نظر او بهطور بیش از حدی بحث شده بود و ایدههای سادهتر را تحتالشعاع قرار داد.
مثال:
His point had been overargued, overshadowing simpler ideas.
معنی فارسی کلمه overargued
:بهطور بیش از حد بحث شده، بهخصوص در مورد نظر یا موضوع خاص.