معنی فارسی overballast

B1

افزودن بیش از حد وزن به کشتی یا وسیله‌ای برای ایجاد تعادل بیشتر، که ممکن است خطرناک باشد.

To add excessive ballast to a vessel for stability, which can potentially be harmful.

example
معنی(example):

کشتی بعد از طوفان نیاز به بالاست بیشتر داشت تا پایدار بماند.

مثال:

The ship needed to overballast to stabilize after the storm.

معنی(example):

بیش از حد بالاست می‌تواند به بدنه کشتی آسیب برساند.

مثال:

Too much overballast could damage the ship's hull.

معنی فارسی کلمه overballast

:

افزودن بیش از حد وزن به کشتی یا وسیله‌ای برای ایجاد تعادل بیشتر، که ممکن است خطرناک باشد.