معنی فارسی overbase

B1

فراتر رفتن از حد، به معنای برتری داشتن بر چیز دیگری.

To surpass or go beyond.

example
معنی(example):

او فکر می‌کرد که دستاوردهایش می‌تواند از دستاوردهای همتایانش فراتر برود.

مثال:

She thought her achievements would overbase those of her peers.

معنی(example):

موفقیت تیم به نظر می‌رسید که از تمام تلاش‌های قبلی آن‌ها فراتر رفته است.

مثال:

The team's success seemed to overbase all their previous efforts.

معنی فارسی کلمه overbase

:

فراتر رفتن از حد، به معنای برتری داشتن بر چیز دیگری.