معنی فارسی overbbred
B1فشار یا توقع بیش از حد که فرد را تحت تاثیر قرار میدهد.
To be excessively pressured or conditioned by external expectations.
- OTHER
example
معنی(example):
او توسط انتظارات والدینش تحت فشار قرار گرفت.
مثال:
He was overbbred by his parents’ expectations.
معنی(example):
تحت فشار شدید قرار گرفتن میتواند منجر به استرس در جوانان شود.
مثال:
Being overbbred can lead to stress in young people.
معنی فارسی کلمه overbbred
:فشار یا توقع بیش از حد که فرد را تحت تاثیر قرار میدهد.