معنی فارسی overbearer

B1

فردی که بار یا مسئولیت را بر دوش دارد و کنترل زیادی دارد.

A person who takes on burdens or responsibilities excessively and asserts control.

example
معنی(example):

مسئول پروژه تمام تصمیمات را به تنهایی گرفت.

مثال:

The overbearer of the project made all the decisions alone.

معنی(example):

یک فرد تسلط‌جو می‌تواند محیطی غیرمولد ایجاد کند.

مثال:

An overbearer can create an unproductive environment.

معنی فارسی کلمه overbearer

:

فردی که بار یا مسئولیت را بر دوش دارد و کنترل زیادی دارد.