معنی فارسی overbeating

B1

ضربه زدن یا تکرار یک مفهوم به نحوی که آن مفهوم واضح یا مؤثر نباشد.

The act of beating or emphasizing something too much, causing confusion or dilution of meaning.

example
معنی(example):

ضرباهنگ بیش از حد طبل‌ها باعث شد که شنیدن ملودی دشوار شود.

مثال:

The overbeating of the drums made it hard to hear the melody.

معنی(example):

تکرار بیش از حد او در بحث‌ها منجر به سردرگمی شد.

مثال:

Her overbeating in discussions led to confusion.

معنی فارسی کلمه overbeating

:

ضربه زدن یا تکرار یک مفهوم به نحوی که آن مفهوم واضح یا مؤثر نباشد.