معنی فارسی overbigness
B1حالت بزرگ بودن بیش از حد؛ چیزی یا موضوعی که بسیار بزرگ است.
The state of being excessively large.
- NOUN
example
معنی(example):
بزرگی بیش از حد پروژه همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The overbigness of the project surprised everyone.
معنی(example):
بزرگی بیش از حد میتواند به مسائل مدیریتی منجر شود.
مثال:
Overbigness can lead to management issues.
معنی فارسی کلمه overbigness
:حالت بزرگ بودن بیش از حد؛ چیزی یا موضوعی که بسیار بزرگ است.