معنی فارسی overbred
B1پرورش بیش از حد، به ویژه در حیوانات که منجر به مشکلات ژنتیکی میشود.
To breed animals excessively, leading to health or genetic issues.
- verb
verb
معنی(verb):
To breed excessively.
example
معنی(example):
این سگ بیش از حد پرورش یافته و مشکلات سلامتی داشت.
مثال:
The dog was overbred and had health issues.
معنی(example):
دامهای بیش از حد پرورش یافته ممکن است از مشکلات ژنتیکی رنج ببرند.
مثال:
Overbred animals can suffer from genetic problems.
معنی فارسی کلمه overbred
:
پرورش بیش از حد، به ویژه در حیوانات که منجر به مشکلات ژنتیکی میشود.