معنی فارسی overbulky
B1بسیار بزرگ یا حجیم در اندازه، به گونهای که استفاده یا جا دادن آن دشوار باشد.
Excessively large or bulky, making it difficult to store or fit in a space.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قوس بیش از حد او باعث شد که در صندلی جا نشود.
مثال:
His overbulky frame made it hard for him to fit into the chair.
معنی(example):
اثاثیه بیش از حد بزرگ خیلی جا را در اتاق اشغال میکرد.
مثال:
The overbulky furniture took up too much space in the room.
معنی فارسی کلمه overbulky
:بسیار بزرگ یا حجیم در اندازه، به گونهای که استفاده یا جا دادن آن دشوار باشد.