معنی فارسی overburdens
B1بیش از حد بار کردن، به معنای تحمیل موارد اضافی یا مسئولیت‌های سنگین.
To impose a burden that is heavier than what is manageable.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
The rock and subsoil that lies above a mineral deposit such as a coal seam.
معنی(noun):
A sterile stratum that lies above the stratum being investigated
verb
معنی(verb):
To overload or overtax
example
معنی(example):
قوانین جدید ممکن است بار اضافی بر روی کسب‌وکارهای کوچک بگذارد.
مثال:
The new regulations may overburden small businesses.
معنی(example):
خودت را با تعهدات بیش از حد بار نگذار.
مثال:
Do not overburden yourself with too many commitments.
معنی فارسی کلمه overburdens
:
بیش از حد بار کردن، به معنای تحمیل موارد اضافی یا مسئولیت‌های سنگین.
