معنی فارسی overburningly

B1

به شدت روشن، زمانی که نوری بسیار زیاد و طاقت‌فرسا باشد.

In an excessively bright manner.

example
معنی(example):

چراغ‌های به شدت روشن باعث شد که سخت ببینند.

مثال:

The overburningly bright lights made it hard to see.

معنی(example):

شخصیت به شدت درخشان او برای برخی افراد خیلی زیاد بود.

مثال:

His overburningly bright personality was too much for some people.

معنی فارسی کلمه overburningly

:

به شدت روشن، زمانی که نوری بسیار زیاد و طاقت‌فرسا باشد.