معنی فارسی overchidden
B1به حالتی اطلاق میشود که اطلاعات یا احساسات به طور زیادی مخفی نگه داشته شدهاند و این میتواند عواقب منفی به همراه داشته باشد.
Describing something that has been excessively concealed or hidden, often with negative effects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
راز بیش از حد پنهان شده در دوستی آنها مشکلاتی ایجاد کرد.
مثال:
The overchidden secret caused problems in their friendship.
معنی(example):
او احساس میکرد که تحت فشار انتظارات خانوادهاش بیش از حد پنهان شده است.
مثال:
She felt overchidden by the weight of her family’s expectations.
معنی فارسی کلمه overchidden
:
به حالتی اطلاق میشود که اطلاعات یا احساسات به طور زیادی مخفی نگه داشته شدهاند و این میتواند عواقب منفی به همراه داشته باشد.