معنی فارسی overclinicalness

B1

حالت یا کیفیت بیش از حد بالینی بودن، که ممکن است باعث فاصله گرفتن از جنبه‌های انسانی شود.

The quality of being excessively clinical, often to the detriment of understanding or empathy.

example
معنی(example):

بیش از حد علمی بودن گزارش فهم آن را دشوار کرد.

مثال:

The overclinicalness of the report made it hard to understand.

معنی(example):

بیش از حد علمی بودن او در طول بحث، برخی از شرکت‌کنندگان را بیگانه کرد.

مثال:

Her overclinicalness during the discussion alienated some participants.

معنی فارسی کلمه overclinicalness

: معنی overclinicalness به فارسی

حالت یا کیفیت بیش از حد بالینی بودن، که ممکن است باعث فاصله گرفتن از جنبه‌های انسانی شود.