معنی فارسی overclothes

B1

لباس‌های اضافی یا بیش از حدی که ممکن است دیگر استفاده نشوند.

Excess clothing that is no longer needed or used.

example
معنی(example):

کمد پر از لباس‌های اضافی برای زمستان بود.

مثال:

The wardrobe was filled with overclothes for the winter.

معنی(example):

او لباس‌های اضافی خود را به نیازمندان اهدا کرد.

مثال:

She donated her overclothes to those in need.

معنی فارسی کلمه overclothes

: معنی overclothes به فارسی

لباس‌های اضافی یا بیش از حدی که ممکن است دیگر استفاده نشوند.