معنی فارسی overclothe

B1

لباس پوشیدن بیش از حد، به خصوص در شرایطی که لازم نیست.

To dress someone or oneself in too many layers or pieces of clothing.

example
معنی(example):

بچه را بیش از حد نپوشانید، یا ممکن است خیلی گرم شود.

مثال:

Don't overclothe the baby, or she might get too hot.

معنی(example):

او در روزهای خنک بیش از حد لباس می‌پوشد.

مثال:

He tends to overclothe himself on chilly days.

معنی فارسی کلمه overclothe

: معنی overclothe به فارسی

لباس پوشیدن بیش از حد، به خصوص در شرایطی که لازم نیست.