معنی فارسی overcold

B1

بیش از حد سرد، به طور خاص اشاره به دما یا احساس سردی.

Too cold; excessively chilly.

example
معنی(example):

اتاق به دلیل تهویه مطبوع بیش از حد سرد بود.

مثال:

The room was overcold due to the air conditioning.

معنی(example):

او در ژاکت نازکش خیلی سردش بود.

مثال:

She felt overcold in her thin sweater.

معنی فارسی کلمه overcold

: معنی overcold به فارسی

بیش از حد سرد، به طور خاص اشاره به دما یا احساس سردی.