معنی فارسی overcommendation

B1

به معنای تمجید بیش از حد از یک کار یا عملکرد.

The act or process of excessively praising something or someone.

example
معنی(example):

مدیر به دلیل تمجید بیش از حد از پروژه مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

The manager received criticism for her overcommendation of the project.

معنی(example):

تمجید بیش از حد گاهی اوقات می‌تواند نتیجه معکوس بدهد.

مثال:

Overcommendation can sometimes backfire.

معنی فارسی کلمه overcommendation

: معنی overcommendation به فارسی

به معنای تمجید بیش از حد از یک کار یا عملکرد.