معنی فارسی overcompetitive
B2بیش از حد رقابتی، به وضعیتی اشاره دارد که فرد تلاش میکند در هر حوزهای بهتر از دیگران باشد و این موضوع میتواند به وضعیتهای استرسزا منجر شود.
Excessively eager to win or be more successful than others
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در هر بازی که انجام میدهد، بیش از حد رقابتی است.
مثال:
She is overcompetitive in every game she plays.
معنی(example):
طبیعت بیش از حد رقابتی او باعث میشود که نتواند از فعالیتهای تفریحی لذت ببرد.
مثال:
His overcompetitive nature makes it hard for him to enjoy leisure activities.
معنی فارسی کلمه overcompetitive
:
بیش از حد رقابتی، به وضعیتی اشاره دارد که فرد تلاش میکند در هر حوزهای بهتر از دیگران باشد و این موضوع میتواند به وضعیتهای استرسزا منجر شود.