معنی فارسی overcondensed

B1

بیش از حد فشرده شده، وضعیتی که در آن یک ماده به طور غیرطبیعی فشرده شده و حالت غلیظ‌تری پیدا کرده است.

Describing a substance that has been excessively condensed, resulting in increased viscosity.

example
معنی(example):

مایع بیش از حد فشرده شده، ریختن آن را دشوار کرده بود.

مثال:

The overcondensed liquid made it difficult to pour.

معنی(example):

شیرینی بیش از حد فشرده به ته قابلمه چسبیده بود.

مثال:

The overcondensed syrup stuck to the bottom of the pan.

معنی فارسی کلمه overcondensed

: معنی overcondensed به فارسی

بیش از حد فشرده شده، وضعیتی که در آن یک ماده به طور غیرطبیعی فشرده شده و حالت غلیظ‌تری پیدا کرده است.