معنی فارسی overconsuming
B1بیش از حد مصرف کردن، حالتی است که در آن فرد یا جامعه به شکل ناپایدار از منابع استفاده میکند.
The act of consuming something excessively, which may lead to negative consequences.
- VERB
example
معنی(example):
بیش از حد مصرف کردن منابع میتواند به کمبود در آینده منجر شود.
مثال:
Overconsuming resources can lead to scarcity in the future.
معنی(example):
او متوجه شد که بیش از حد در حال مصرف اطلاعات است و نیاز به استراحت دارد.
مثال:
She realized she was overconsuming information and needed to take breaks.
معنی فارسی کلمه overconsuming
:
بیش از حد مصرف کردن، حالتی است که در آن فرد یا جامعه به شکل ناپایدار از منابع استفاده میکند.